بسم الله الرحمن الرحیم
دلم خواست پس شروع به نوشتن کردم ، میتونستم در دفتر بنویسم اما راستش در فضایی مجازی یک صفحه یا شخصی داشته باشی خوانا تر هست .
امروز بعدازظهر هوا ابری بود و فوق العاده تمیز نمایه برگ درختان بیمارستان مثل پوستر ها شفاف و تمیز بود هنوز برگ ها بر درختان نشسته است ، از کلاس درس اعصاب یک درخروجی داره که امروز متوجه شدم راه باز کردنش این هست که به داخل.بکشی (برخلاف درهای عادی) به یک راهرو در محوطه باز ختم میشه مثل یک چهار گوش ، احساس خستگی میکردم و سر و گردنم درد میکرد، رفتم نفس بکشم شاید بهتر شوم ،،، کمی حالم خوب شد اما زیاد نه ذهن که مشغول باشد با چیز دیگری حالش خوب میشود اما کلا فکرکردن زیاد هم حال آدم را زیاد خوب نمیکند (کی میرسد به درجه ای از عرفان برسم که واقعا واقعا در لحظه زندگی کنم ) و راستش چون این لحظات شیرین میگذرد دوست داشتم ثبتشون کنم ، و چون دیدم دانشجوهای پزشکی در فضایی مجازی خیلی از تجربیات هم کمک میگیرند ، خواستم تجربیات و آموخته هام رو ثبت کنم چون خودم به نوعی مدیون تمام اون دانشجوها و آدم های خوبی هستم که اطلاعتشون روبا دیگران به اشتراک گذاشتند ،،، به جای شروع کردن از یک بخش جدید از آخرین هفته بخش اعصاب شروع میکنم ،،،
۱۳۹۷/۸/۱۹ بر سر بالین مریض رفتم با همراهی بود۰۰۰
ادامه مطلب
درباره این سایت